«رها»؛ گامی دیگر در مسیر جهانی شدن سینمای ایران کارگردان «یوز»: به ایرانی بودن خود افتخار کنید آخرین خبر از حال «سعید مظفری» (۴ مهر ۱۴۰۴) + عکس «بیژن بنفشه‌خواه به جمع بازیگران «استخر» پیوست مروری بر مستند کلاسیک ایران در برنامه «نردبان» برنامه‌های «هفته مینیاتور ایرانی» در سنت‌پترزبورگ رضا کیانیان: هیچ‌گاه برای گرفتن نقش به کسی وابسته نبوده‌ام «هفت» امشب (۴ مهر ۱۴۰۴) به تحلیل فیلم «سینما متروپل» می‌پردازد تجربه متفاوت اجرای نمایش «ریگ چاه» در مشهد اعتراض ساکنان نیاوران منجر به تعطیلی کنسرت سیروان خسروی شد سعید پیردوست در بیمارستان بستری شد گفت‌و‌گو با علی پیمان، نویسنده و کارگردان مشهدی تئاتر | نمایش «ریگ‌چاه»؛ یادآور اتحاد ملی در روز‌های پرالتهاب ادبیات داستانی دفاع مقدس در طول ۴ دهه چه تغییراتی به خود دیده است؟ «بوی خوش زندگی»؛ روایت محرومیت‌زدایی با زکات در قاب تلویزیون صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون در اولین هفته مهر ۱۴۰۴ + اسامی و زمان پخش رونمایی از کتاب خاطرات سرهنگ خلبان «آرتیم ملیکیان» + فیلم آغاز اجرای نمایش بزرگ میدانی - رزمی «۱۸۰۰۱» در مشهد + فیلم حسین سهیلی‌زاده با «پسته خندان» به تلویزیون می‌آید تهران یکی از خیابان‌هایش را به فریدون شهبازیان اهدا کرد
سرخط خبرها

مهندس تصویر و راوی تاریخ | درباره محمود فلاح تهیه کننده مختارنامه

  • کد خبر: ۳۵۱۱۴۷
  • ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۳
مهندس تصویر و راوی تاریخ | درباره محمود فلاح تهیه کننده مختارنامه
یادی از مرحوم محمود فلاح، سینماگر خراسانی که تهیه‌کنندگی سریال محرمی «مختارنامه» درخشان‌ترین اثر در کارنامه اوست.

شهرآرانیوز | مریم شیعه، هوا سرد و آسمان ابری است، اما هیچ‌کس از سرما نمی‌لرزد. در عوض شهر، تب‌دار و پرهیاهو، نفسش را در سینه حبس کرده‌است. صبح ۱۲‌بهمن‌۱۳۵۷، وقتی هواپیمای ایرفرانس بر باند مهرآباد می‌نشیند، میلیون‌ها چشم به یک لحظه خیره می‌ماند. محمود دوربین سنگین فیلم‌برداری را بر دوش می‌گذارد و خودش را به دریای انسانی می‌زند. لوکیشن فیلم‌برداری مواج و ناآرام است. هر ثانیه به سیل جمعیت اضافه می‌شود و محمود برای بالا نگه‌داشتن دوربین تقلا می‌کند. پس از استقبال فرودگاه، کاروان به بهشت زهرا (س) می‌رود، جایی که قرار است نخستین سخنرانی امام‌خمینی در خاک ایران و بعد از پانزده‌سال تبعید انجام شود. محمود می‌داند که این لحظه، فقط یک رویداد سیاسی نیست، بلکه تصویری است که تا دهه‌ها بعد، در کتاب‌های تاریخ، در قاب تلویزیون و در حافظه مردم خواهد ماند. محمود در میان ازدحام و زیر برف و باران ریز، کابل‌ها را روی شانه می‌کشد و هر لحظه نگران است که فشار جمعیت، دوربین را از کار بیندازد یا نوار‌ها گم شوند. سکوی سخنرانی کوچک است، اما انبوه جمعیت آن را، چون جزیره‌ای در میان اقیانوس محاصره کرده است. محمود لنز را روی چهره مردی تنظیم می‌کند که با آرامش و صلابت حرف می‌زند و در پس‌زمینه، موج جمعیت تا افق امتداد دارد. صدای امام در بلندگو‌ها می‌پیچد و با هر جمله، تکان در انبوه آدم‌ها می‌افتد. پشت دوربین، هم‌زمان که قاب را نگه می‌دارد، می‌داند که این فریم‌ها فقط سند زنده‌اند. آن فیلم، بعد‌ها بار‌ها و بار‌ها پخش می‌شود و بدل به یکی از مهم‌ترین نما‌های تاریخ معاصر ایران می‌شود، تصویری که اگر آن روز دوربین بر شانه‌های محمود نبود، شاید چنین شفاف و ماندگار به نسل‌های بعد نمی‌رسید.

پروژه‌هایی برای آینده

محمود سال‌ها بعد با روایت‌هایی از دل تاریخ شناخته می‌شود. وقتی نام محمود پای یک پروژه می‌آید، بی‌شک قرار است اثری بسازد که سال‌های بعد، بار‌ها و بار‌ها دیده شود و هر بار مثل روز نخست، تازه باشد. شاید بزرگ‌ترین میدان او «مختارنامه» باشد. پروژه‌ای که هفت سال نفس‌گیر طول کشید و نتیجه‌اش بازسازی قیام خون‌خواه کربلا با جزئیات خیره‌کننده بود. محمود اینجا فقط یک تهیه‌کننده نیست، او فرمانده‌ای است که باید صد‌ها بازیگر و هزاران هنرور را مدیریت کند، لوکیشن‌های عظیم را زنده کند و نبرد‌هایی را جلو دوربین ببرد که باورپذیری‌شان، تماشاگر را میخکوب کند. او از همان ابتدا می‌داند که مختارنامه قرار نیست فقط یک سریال باشد، بلکه روایت تصویری ماندگاری از تاریخ اسلام است که به حافظه جمعی یک ملت گره می‌خورد. در کنار این آثار، کار‌هایی مثل «آوای جبرئیل»، «تفنگ سر پر» و «خوش غیرت» را هم جلو دوربین می‌برد، آثاری با رنگ‌وبوی ایمان و اخلاق. آنچه کارنامه او را متمایز می‌کند، این است که همیشه می‌کوشد میان تاریخ و احساس پل بزند. او هم دقت مستند را رعایت می‌کند و هم ضرباهنگ درام را. برای او، هر پروژه فقط یک سفارش یا تولید نیست، یک سفر است، سفری که مقصدش رساندن حس آرامش و پناه به دل تماشاگر است.

متعهد و خستگی‌ناپذیر

او مردی آرام، متعهد و خستگی‌ناپذیر بود. کسی که سال‌ها با صبر و وسواس، قاب‌هایی ساخت که در حافظه یک ملت ماندگار شد. «محمود فلاح» در سال‌۱۳۲۴ در سبزوار به دنیا آمد و جوانی‌اش را با علاقه به فن و تصویر گذراند. او تحصیلاتش را در رشته مهندسی برق و الکترونیک به پایان رساند و در سال‌۱۳۴۷، قدم به ساختمان سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران گذاشت. از همان ابتدا در واحد مهندسی مشغول شد و رفته‌رفته پله‌های مسئولیت را بالا رفت. از مدیر فنی مرکز تلویزیون خلیج‌فارس و مرکز اصفهان تا مدیر کل تولید سیما، مدیر پشتیبانی فنی و مشاور ریاست سازمان. مهرماه ۱۳۷۲ بازنشسته شد، اما درخواست سازمان باعث شد تا خرداد‌۱۳۷۵ همچنان در میدان بماند. پس از آن، مسیرش به تهیه‌کنندگی کشید. مسیری که با همان نگاه فنی و دقت مهندسی، اما با جان و دل همراه شد. او آثاری، چون «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین»، «چراغی در مه» و «ابر‌های ارغوانی» را به سینما آورد. در تلویزیون، نامش با پروژه‌های بزرگی گره خورد مثل «مختارنامه»، «تفنگ سرپر»، «خوش غیرت» و «فصل زرد». هر کدام، با امضای او، به بخشی از تاریخ سینما و تلویزیون پس از انقلاب تبدیل شد. فلاح سرانجام، در یکم آبان‌ماه ۱۳۹۹، در میانه روز‌های پرالتهاب همه‌گیری کرونا، نفسش آرام گرفت و دو روز بعد، در حضور خانواده و بی‌هیاهو، به خاک سپرده شد. بی‌آنکه تشریفات یا جمعیتی باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->